لالایی

لالایی

سنگ زیرین اسیاب font X_size
لالایی

لالایی

سنگ زیرین اسیاب font X_size

پنهان

۱۱

بیاد می اورم 

و پنهان نمیکنم 

خطاهای مکرر کودکی هایم را 

بیاد می اورم 

و پنهان نمیکنم 

این را که به خاطر خطاهایم 

مادرم 

مادرانه بر سرم فریاد میزد 

"پیر شدی و میر نشدی"

برای همیشه

۱۰

کاش 

از آسمانم 

ابری به ناگاه سبز میشد 

و برای همیشه 

در سپیده دمی بی هنگام 

خودش را در چشم هایم جا میگذاشت 


میخواهم اوج بگیرم 

پرنده ها 

آسمانم را تصاحب کرده اند 

دلم گرفته است 

کاش 

ان ابر که قرار بود خودش را در چشمهایم جا بگذارد 

میبارید 


ذات ٲشیا

به باد آویختم 

یک سهم به معرفت افزوده شدم 

وزن معنی گرفت 

خاک فهمید 

آی عناصر 

وقت است 

زمزمه باد در گوشم را 

به ذات اشیا برسانید 


ذات ٲشیا

به باد آویختم 

یک سهم به معرفت افزوده شدم 

وزن معنی گرفت 

خاک فهمید 

آی عناصر 

وقت است 

زمزمه باد در گوشم را 

به ذات اشیا برسانید 


خورشید آسمان کساد

ابری نیست 

نابهنگام هم رگباری نشد 

باغات 

تا وسعت دیر خشکیدند 

بیابان وزیدن گرفت 

خورشید آسمان کساد 

پیرامون خشک زمین را 

به آتش کشید