فردا و معماهایش
بیتوته کرده در دلها
و از حجم چراها
پارادوکس میزاید
مرهم این درد اساطیری
بر خش ساده
کدام زخم است؟
گاهی شبها با زوزه طوله سالهاست در روستایمان با صدای خروس بیدار نشده ام
گاهی شبها با زوزه طوله ها بیدار میشوم
حالا چند وقتی ست "علی شاه"اذان میگوید
گاهی با صدای اذان علی شاه بیدار میشوم
موتور پمپ آبی درست پشت خانه ماست
"مهدیه "را با ان میترسانند
اسمش تک تکی ست
بیشتر سال لحظه روشن شدن تک تکی بیدار میشوم
بیدار میشوم
حالا چند وقتی ست "علی شاه"اذان میگوید
گاهی با صدای اذان علی شاه بیدار میشوم
موتور پمپ آبی درست پشت خانه ماست
"مهدیه "را با ان میترسانند
اسمش تک تکی ست
بیشتر سال لحظه روشن شدن تک تکی بیدار میشوم
تا زندگی رنگ امید بر دارد
خوشم از تنهایی
دست مشاوران ازدواج کوتاه
بی تماشای زن از سی دی
به راههای امیزش راه
یافتم
فلسفه ماند
عرفان ماند
به فیزیک راه یافتم
جهان بی نصیب از فضول نیست
که انرا بادکنکی بیابیم
جهان مثل گل افشان در دل بیابان
که سوزن فضول کارایی اش کند
انگاه اینده امتداد میابد
امید امتداد میابد
جهان مثل مفهوم عقب و جلو کشیدن ساعت
ناگهان احمدی نژاد پایان انبساط جهان را
اعلام میکند
به حکم احمدی نژاد
به جهان در حال انقباض راه یافتم
سلام اتم
ذره
ریزذره
ما به ازلیت پیوند زده شدیم