لالایی

لالایی

سنگ زیرین اسیاب font X_size
لالایی

لالایی

سنگ زیرین اسیاب font X_size

توقف

اقیانوس ها 

و دریاها 

دهان گرم خود را 

باز نمیکنند 

تا زمستان نگاه کویر 

ابری شود 

و ببارد 

تا توقف (دومینو)ی خشکسالی 


هزاره سکوت

انگار صداها 

بعد از هزاره ای سکوت 

به لحن کویر 

بالا میایند از حنجره ها 

تا در این مداومت خشکسالی 

چون ابی 

سیراب کنند 

دشت رمنده از گل و گیاه را 

خیزران استواری مردان کویر 

دیگر 

برای عبور از خشکسالی 

تاب ارتفاع یافتن ندارد 

مردان کویر 

چون صداهاشان 

هزاره ها را یاداور میشوند 


به وسعت خورشید

از نور خالی ام 

در تاریکی تنهایی 

نور میخواهم 

به وسعت خورشید 

به اندازه تمام پنجره های رو به آفتاب شهر 

در درون تنهایی ام 

تاریکی به سوی هر نور دشنه میکشد 

حلقه وصل من به خدا کیست که 

بگوید 

یک تنها 

نور ندارد 


ازدحام معراج

ای فصل کوتاه زندگی ام! 

بخند 

به زندگی قطبی یخها 

به باکرگی شان 

که تاریخ خزه ها را 

دفتر حافظه اینان 

میگشاید 

سلام های دوباره ام 

عادتی میشود 

این عادت نردبان معراج است 

بالا و بالا میروم 

تا ازدحام معراج 

از آنجا میگویم"خداحافظ"

تا بشنوی رسیدم 


یار و رفیق تناسخ

شبنمی میشوم 

یار و رفیق تناسخ 

میمیرم و زنده میشوم 

همراه برگهای عطوفت 

خم میشوم 

خم میشوم 

خم میشوم 

تا نوازش سایه کسی هم 

خم میشوم خم میشوم خم میشوم